English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7972 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pick off U رد شدن از راننده دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
driver U راننده اتومبیل راننده ارابه
drivers U راننده اتومبیل راننده ارابه
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
pilot U راننده
the man at the wheel U راننده
pilots U راننده
steersman U راننده
piloted U راننده
motor man U راننده
helmsmen U راننده
helmsman U راننده
driving U راننده
driver U راننده
impelent U راننده
drivers U راننده
wheelman U راننده
wheelsman U راننده
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
taximan U راننده تاکسی
motorman U راننده موتور
truckman U راننده کامیون
propulsive U پیش راننده
road hog <idiom> U راننده بیابان
power unit U پیش راننده
power plant U پیش راننده
cabby U راننده تاکسی
cabbies U راننده تاکسی
cabbie U راننده تاکسی
drivers U راننده گرداننده
locomotive operator [British E] U راننده قطار
driver U راننده گرداننده
truckers U راننده کامیون
trucker U راننده کامیون
chauffeurs U راننده ماشین
chauffeuring U راننده ماشین
chauffeured U راننده ماشین
chauffeur U راننده ماشین
power plants U پیش راننده
hot shoe U راننده زبردست
driver's mate U شاگرد راننده
drive's seat U صندلی راننده
drive's cab U اطاق راننده
carter U راننده گاری
cabman U راننده تاکسی
bus driver U راننده اتوبوس
bulldozerer U راننده بولدوزر
assistant driver U کمک راننده
locomotive engineer [American E] U راننده قطار
railroad engineer [American E] U راننده قطار
train operator [American E] U راننده قطار
locomotive driver [British E] U راننده قطار
train driver U راننده قطار
pilots U راننده قایق روی یخ
piloted U راننده قایق روی یخ
pilot U راننده قایق روی یخ
ambulanceman U راننده یا مسئول آمبولانس
outboarder U راننده قایق موتوری
timers U وقت نگهدار هر راننده
motor man U راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
karter U راننده اتومبیل کوچک
iceboater U راننده قایق روی یخ
gondolier U راننده کرجی ونیزی
hackney man U راننده درشکه کرایهای
repellent U راننده بیزار کننده
timer U وقت نگهدار هر راننده
gondoliers U راننده کرجی ونیزی
repellents U راننده بیزار کننده
catch driver U راننده اجیر ارابه
hackman U راننده درشکه کرایهای
diver U راننده قایق موتوری
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
provisional driver U راننده تازه کار ارابه
cockpits U محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
fly man U راننده درشکه تک اسبه کرایهای
piloted U خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot U خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpit U محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
pilots U خلبان هواپیما راننده کشتی
puntist U راننده کرجی نام دارد
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
pole sitter U راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
corner crew U متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
road hog U راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
teamster U راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
The driver coaxed his bus through the snow. U راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
four in hand U گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
drafting U راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
hit-and-run <idiom> U حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
protest flag U پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
remotely piloted U هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
set down U معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
sidecars U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
sidecar U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
fitcall finding U پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
side car U جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
understeer U تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
driver U چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
back-seat drivers U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
drivers U چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
cab U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
staging light U چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
running down case U دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
warm gas thruster U جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
drone U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabs U جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab U جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
further U دیگر
furthered U دیگر
another U دیگر
secus U از دیگر سو
else U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
furthering U دیگر
furthers U دیگر
alternatives U دیگر
anymore U دیگر
alternatives U شق دیگر
alternative U دیگر
alternative U شق دیگر
no more U دیگر نه
others U دیگر
again U دیگر
thence U دیگر
he is no more U او دیگر
other U دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
one an other U یک دیگر
next U دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
once U یکبار دیگر
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
at a later period U در موقع دیگر
another U یکی دیگر
aliunde U از منبع دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
another day U یک روز دیگر
another guess U نوعی دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U طور دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
another U شخص دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
apart from that <adv.> U طور دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
over U بسوی دیگر
on more U بار دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
again U از طرف دیگر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
over- U بسوی دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
another guess U قسمتی دیگر
shunts U به خط دیگر انداختن
shunted U به خط دیگر انداختن
shunt U به خط دیگر انداختن
yon U ان یکی دیگر ان
in other words <adv.> U به کلام دیگر
other U نوع دیگر
others U نوع دیگر
variant U نوع دیگر
no more U دیگر ن [فعل]
beside U ازطرف دیگر
otherwise U طور دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
elsewhere U بجای دیگر
elsewhere U درجای دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
Recent search history Forum search
1popsicle
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1معنی lead lag compensator
2transmembrane
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1Current passworda
2single gas
1cartridge
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com